جدول جو
جدول جو

معنی گل برافشاندن - جستجوی لغت در جدول جو

گل برافشاندن
(سَ بُ کَ دَ)
گلریزان کردن. گل پاشاندن:
بیا تا گل برافشانیم و می درساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم.
حافظ.
رجوع به گل افشاندن شود
لغت نامه دهخدا
گل برافشاندن
گل پاشیدن گلریزان کردن: بیاتا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَکَ دَ)
روی برتافتن. اعراض کردن. اطاعت نکردن:
همه حدیث شما تیغ بود و گردن ما
نه گردنیم که ازحکم سر برافشاندیم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از گلاب افشاندن
تصویر گلاب افشاندن
گلاب پاشیدن، اشک اشک ریختن
فرهنگ لغت هوشیار
گل افشاندن بر. گل پاشیدن بر گل ریختن بر: بخت این نکند با من کان شاخ صنوبر را بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم. (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار